ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
من از رعد و از این باران نمیترسم
من از طوفان سرگردان نمیترسم
من از این مردمان بی مهر و پر آزار
از این ندیده دیده های گریان
از این ندیده دل پریشی های حیران
سخت می ترسم
خداوندا
من از گرد و غبار کوچه های شهرمان هرگز نترسیدم
اما از این بی دلی و حیرانی ها
سخت می ترسم
خداوندا
موج سیل آسای دریایت
به از این سیلاب جانفرسای بی مهری هاست
خداوندا
من ا زاین مردمان سخت پریشان حال می ترسم
*سیمین *
شعر خیلی خوبی بود
هم حس خوب بود هم نگارش
سلام دوست عزیزم
نوشته بسیار بااحساس و غمگینی بود . معلومه دل پر دردی از این خلایق داری؟
دوست من مردم همین گونه اند . بهتره نبینی تا زجر نکشی . همه ما از این نامهربانیها آزرده ایم
موفق باشی و دوباره به وبلاگ زیبایت خواهم آمد