ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
چشم های من دگر زیر بار نمی روند
زیر بار اینهمه انتظار نمی روند
پای ماندنم را جان ماندنی نمانده است
روزگار من هم زیر بار این جبر و انزجار نمی روند
تن رنجور خاطرات من
پوسیده لای حجم اشتیاق تو
ولی دل و جان من دگر
زیر بار این حرف های
بی بند و بار نمی روند
* سیمین *
زیر بار این حرفهای بی بندو بار نمی رود
زیبا بود دوست من
سلام بر سیمین عزیز
شعر زیبایت را خواندم نظرم این است که کمی آن را ویرایش کنی که زیبایش بیشتر شود
۱.چشمها جمع اسنت فعل هم باید جمع باشد من اینطور خواندم
چشمهای من زیر بار نمی روند
زیر بار انتظار نمی روند
جسارت منو ببخش بازم برمیگردم وسر میزنم ازینکه منو یاد میکنی ممنونم
یاحق
ای که می گفتی انتظار از مرگ جانفرساتر است ...
شعرت زیبا بود و به دل نشست.
تا آنجا که توانستم پایین رفتم و خواندم در این صفحه از خواندن ؛به خدا هم ...؛لذت بیشتر ی بردم تا از خواندن شعرهایی که حس کردم برای آهنگین کردن و موزون کردنشان تلاش کرده اید و زیاد خواندم از او(تو)که انگار هر چه سروده اید برای او است
سعی کنید از قافیه های نزدیک به هم زیاد استفاده نکنید قیافه شعر را کمی مصنوعی و آرایش شده می کند .
مثلا در همین آخرین و تازه ترین شعرتان ..شاید هم بر حسب همین نیاز (اهنگین کردن و رعایت قواعد )در خط
روزگار من هم زیر بار این جبر و انزجار نمی روند
برای روزگار از فعل جمع استفاده شده است نمی روند به جای نمی رود
از دینگ دانگ و شعر خانم رحیمی به اینجا امدم
باز هم می ایم اگر عقرب (ه )ها ی زمان فرصت دهند
با سلام
وبلاگ یک استکان غزل با خبر چاپ مجموعه ی
" من شاعرم همیشه کمی هم کبوترم"
وچند کتاب دیگر
وغزل پلک
بروز شد.
سلام سیمین نازنین.
سرودهی قشنگ و گیرایی بود ...
با اجازه - البته جسارتا - لینک شما رودر وبلاگم قرار میدم...
امیدوارم رضایتت رو اعلام کنی تا وجدانم آسوده باشه.
خوش باشی تا همشه
لحن عامیانه شما زیباست
سلام شب خوش
خوبین؟؟
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی
نگاه کن !
چه به من می آید
این لبخند که روی صورتم می دوید
امروز با بودنِ تو
سلام چشم من زیر بار نمی رود
راحت و صمیمی و زلال
سلام و درود
بی نهایت حظ بردم و استفاده کردم .
موفق باشید
خیلی عالی بود و از خوندش حظ بردم .
هر عنصر این شعر حرف جدید می زنه ...
نیما ،شاملو،سهراب،امید،فروغ وازه ها ی پست جدیدم هستند اگر دوست داشته باشید (که حتمن دارید)و لطف کنید[گل]
دروود
سپاس از همه لطفت
زیر بار این حرفهای بی بندو بار نمی رود ...
ممنونم از جمایت شما از سادگی نوشته
رودخانه
از حرکت باز ماند
پرنده جفت مرده
داشت آواز می خواند
به راستی که خاطره ها هستند که یاد آدمهای سفر کرده را به یاد می آورند...[گریه][گریه]
درودهای فراوان به مدیر مسئول محترم:
همکاران عزیز شما را به وبلاگ جامعه ایران و جامعه شناسی آریائی با مقاله جدید به روز گردیده دعوت می کنم از نقدهای خوبتان دریغ نورزید و در ضمن در نظر سنجی وبلاگ شرکت نمائید با تشکر همکار شما ماندانا http://aria20.blogsky.com
زیبا بود .خیلی .احساس خوبی به من داد .همین !
سلام
از ریتم شعرت خیلی خوشم اومد سیمین جان
سلام خانم فانی گرامی
شعر زیبایی بود از شما خواندم و خوشحالم که هر روز زیباتر مینویسید
با یک مشت بهشت منتظر حضور سبزتان و نقد و نظرهای سازنده تون
شاد باشید به مهر[گل]
سلام مهربان
بروزم با یک دلنوشته.
سلام بر شما
مرسی از کامنت زیبایت بهمون دلگرمی دادی ..
امیدوارم در تمام مراحل زندگیتان موفق باشی...
بای
با درود
به روزم
سلام سیمین عزیزم .
نم واقعاً نمی دونم چه طور از این همه لطفی که به من داری تشکر کنم .
همیشه شاد باشی و سالم .
با سلام
خدمت دوست مهربون و خوش ذوق...
چگونه بگویم
چگونه فریاد کنم
اندوه سال های نبودنت را
آنقدر از من دوری
که برای رسیدن تقویم قد نمی دهد
اما
برایت می نویسم از ته مانده غرورم ودل تهی و
چشمهای منتظر
و دردی که با دیدنت تسکین می یابد
از همه وهمه
که
نشان نبودنت را میدهد
اما
تمام نامه ها را
به
آدرسی که ندارم پست خواهم کرد
امیدوارم شب خوشی داشته باشی...
بای
درود سیمین عزیز
ترکیبات پخته ی شعر ت از ویژگی های اشعار شماست
تن رنجور خاطرات من
پوسیده لای حجم اشتیاق تو
با همان صمیمیت همیشگی
لذت بردم
چند روزی هست به روزم
موفق باشید
درود بر شاعر بزرگ خانم سیمین پاشا
تن رنجور خاطرات من
پوسیده لای حجم اشتیاق تو.
واقعا زیبا ست
پیروز باشید.
در ضمن اگر تمایل داشتید به سایت تازه تاسیس هنر های معاصر هم سری بزنید و اشعار زیبایتان را در آنجا قرار دهید تا دوستان بیشتر بهرهمند گردند.
سپاس فراوان که به وبلاگ بنده سر می زنید.
شعرتان زیبا بود
دوست من :
با من بمان این لحظه های آخری را
باور نکردم غیر تو من دیگری را
باور نکردم بخت بازی کرد با من
دنیا رقم زد روزگار بدتری