ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آن روز که مادرم مرا زایید
خالی شد از من
و من همان روز
پر شدم از یک دنیا احساس
نمی دانم
وقت زایش این افکار متلاطم کی خواهد بود ؟
مادرم از من در تنش خم نشد هرگز
اما من خم شدم از اینهمه من بودن در تنم
* سیمین *
سلام خانم فانی
دوست عزیز هر وقت که نوشته های عمیق و زیبای شما رو میخونم نمی دونم چی بگم آدم فقط دوست داره ساکت بشینه و از حرفای نشسته بر دل لذت ببره. می خواستم کلی حرف بزنم نشد گفتم هر چی بگم خودت بهتر می دونی. امید وارم همیشه سلامت موفق و شاد باشی