سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

باز هم گریه دارد این تنم

وقتی گریه می کردم

کسی بیدار نبود

زیر آن گنبد سخت کبود

 

وقتی گریه می کردم

کسی هوشیار نبود

در انتهای آسمان بی معبود


وقتی گریه می کردم

کسی اشک هایم را نمی دید

از روی ترحم هم

کسی لا به لای ناله هایم نمی خزید


پس امروز هم گریه دارد این تنم  

اشک دارد همه بدنم 


باز هم اشک خواهم ریخت

گریه خواهم کرد 


چون اینجا باز کسی

 اشک هایم را نخواهد دید  

 

* سیمین *



نظرات 3 + ارسال نظر
secularman یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 04:31 ب.ظ http://secularman.blogfa.com

شعر زیبایی بود ...خیلی خوشم اومد ... کمی وصف حال منم هست. ممنون

حسین یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 06:19 ب.ظ http://istgah-akharin.blogfa.com

سلام

دوست عزیز با آپ جدیدی منتظر حضور گرم شما هستم.

امیدوارم کلبه ی شعر ما را با عطر حضورتان معطر کنید.



منتظرم

یا علی

[گل][گل][گل]

زرین دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 12:27 ب.ظ

سیمین جان:

شعر قشنگت مرا به فکر فرو برد،تا دقت بیشتری کنم ،نکند اشکی را نبینم،و دلی گرفته تر شود.
ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد