سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

از تو خبری نیست

خواستی بخوانی مرا من خوانده شدم

خواستی بدانی مرا من دانسته شدم

و به دنبال تمام خواستن هایت

کوله بارم را پر کردم از اطاعت های بی چشم داشت بی دریغ

خواستی صدا شوم

تمام تن صدا شدم

خواستی نگاه کنم

تمام چهره ام چشم شدم

و برای تمام آن چشم پرانی هایت استدلال بی صدا شدم

خواستی بازی های شرم آلودت را بهانه ای شوم

تمام آن بهانه ها را من آموختم و فدا شدم

پشت تمام کوچه های عبورمان

ردی از هیچ گذاشتم تا فنا شوم

دیگر خاطرات چشم هایم پر شده است

اما از تو هیچ خبری نیست

تمام کتابچه های دلم خط خورده است

ولی واژه ای از نام تو نیست

تمام این راه هایی را که رفته بودیم

با همه چشم تکرار شدم

اما از بودن تو خبری نیست   

 

*سیمین - فانی *


http://i33.tinypic.com/n1exzn.jpg

نظرات 1 + ارسال نظر
فرزاد چهارشنبه 17 تیر 1388 ساعت 02:06 ب.ظ http://farzadmatin.blogsky.com

سلام به شما سمین عزیز مطلب جالبی نوشته اید خسته نباشید و موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد