سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

دنیای دلدادگی های من

دنیای کاغذیم را سپردم دست قلم هایی که رقص روی سفیدی کاغذ را آموخته بودند

دنیای خاکیم رو سپردم دست پاهایی که دویدن را روی آن  را خوب بلد بودند

دنیای سنگیم را سپردم دست تیشه دارانی که ساختن را فراموش نمی کردند

دنیای بیهودگی ام را سپردم دست خیال های باطلی که شب را به روز خوب میدانستند چطور باید رساند

دنیای ندامت هایم را سپردم دست مفتشانی که آموخته بودند چگونه وجدانم را بیدار نگه دارند

دنیای گناهکاریم را سپردم دست خدایی که بخشیدن را خوب میدانست

دنیای جنجال و ولوایم را سپردم دست آوازهای دوره گردان که بهانه ولوا را خوب میخوانند

و دنیای دلدادگیم را سپردم دست تو که .......

که ؟؟؟؟

که میدانی باید چه کرد با آن ؟

که میدانی بی وفا باشی میمرد دنیای بیچاره من ؟

که میدانی رها شوی میمیرانی بودنش را ؟

 

دنیای کوچکی بود ولی پر از خواستن

پر از خواهش

پر از بودن

پر از انتظار و بیقراری

 

*سیمین - فانی *



http://sharik.persiangig.com/6yzjmr.jpg

نظرات 1 + ارسال نظر
ارادتمند دوشنبه 5 مرداد 1388 ساعت 05:19 ب.ظ

خیلی زیبا و آرام بخش اند..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد