ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
برای بیست و هشتمین سال
چشم هایم با آفتاب هم آغوشی کرد
پلک هایم روی انتهای ارزو هایم لغزید
و دست هایم بار ها
صدای زنده بودن
را احساس کرد
برای بیست و هشتمین سال
لمس عشق را در خود تکرار کردم
و برای .......
مهم نیست برای چندمین بار
امروز هستم
متولد شده ام
نه برای اینکه متولد شده باشم
برای اینکه باید متولد میشدم و امروز هم
باید که می بودم و می ماندم و میگفتم و .............
برای چندمین بار هست که
واژه زندگی را در گوش های من تلاوت میکنند
بسم الله الرحمن الرحیم
زنده ای
زنده بمان
زندگی کن
خدای درونت را به خاطر بسپار
و باز هم آهنگ لبخند مادرم
پیر شده است
دست هایش توان باز کردن گره های موهای پیچکیم را ندارد
اما
باز میخندد
کاچی را به خاطرش می آورم
شیرینی لبخند بابا را
بیست و هشت سال گذشت
تولدتون مبارک و همیشه شاد باشید..